اینم پارت اول خدمت شما
یک روز قشنگ رو توی دنیای ماگل ها :
* صدای زنگ ساعت *
آرورا : ای خدااا باید برم مدرسه
ساعت زیر تخت بود، آرورا مال اینکه ساعت رو خاموش کنه پرت شد زمین
آرورا : آخخخخ دستممممم، کاش امروز نمیرفتم اصلا مدرسه، نه نه نه به این فکر کن که اتفاق های خوبی در انتظارته
با چشمای خواب آلود راه افتاد به سمت مدرسه که با دوستش برخورد کرد
آرورا : واو اما..... فکر کنم تو بهترین اتفاق امروزی
اما : باز چت شده🤦🏻♀
آرورا : از تخت پرت شدم پایین دستم درد میکنه
اما : خب اینکه چیز جدیدی نیست، تو همیشه یک دردی داری
آرورا : اوهوم راست میگی
*صدای ترمز ماشین *
هری : برگردید عقب!!!
و دست آرورا رو کشید عقب
اما جیغ بلندی کشید
آرورا : خبببب اماااااا ، تریلی که بهت نزده این جوری جیغ میکشی
اما : فکر کنم قصد جونمو داشتن
آرورا : خدایا اعتماد به نفسشو، پاشو خودتو جمع کن خجالت بکش، ازتون ممنونم آقا
هری : هری هستم هری پاتر
آرورا : نگفتم که کی هستین!!!
دیمن : فکر کنم دلت بخواد بدونی من کی هستم، نه؟
آرورا : نه!!!!
دست اما رو گرفت و کشید دنبال خودش
اما با نفس نفس زدن : حالا دو دقیقه وایسا....
آرورا : یکم اون چشمات رو وا کن ببین رسیدیم مدرسه 😐
اما به سمت زیر زمین حرکت کرد، آرورا کیفشو گرفت و گفت : تو توی این مغزت چی داریی؟؟ یک ماهه کلاس ها عوض شده ما بالاییم
اما : یادم رفته بود.... ماهی شدم
آرورا : تو مجموعه ای از باغ وحشی
داخل کلاس :
بلا : به به بلاخره اومدید، میزاشتید فردا میومدید
اما شروع کرد زدن رو میز : یکی رو تو راه دیدیم خیلییی خوب بوددد.... خیلیییییی.......
آرورا : ایششش لابد اونی که عینکی بود رو میگی ؟؟؟
اما : نه بابا، اونکه مشکی پوشیده بود رو میگممم
بلا : اما آراااام کل کلای ازت شکایت دارن
آرورا : مگه میتونه آخه
...... معلم وارد شد.......
نزدیکی مدرسه :
هری : دیمن میفهمی ما مال چی اومدیم؟
دیمن : برای بار صدم داری میگی، دامبلدور ما رو فرستاده تا اون دو تا رو بیاریم هاگوارتز ، همین
هری : و نگفته مخشو بزن... خواهشا بس کن
دیمن : قول نمیدم.....
هری : هیسس صداشون داره میاد
آرورا : والیبال بازی کردن هم بلد نیستی آخه، الان اون توپ رو از کجا پیدا کنیم؟
اما : خیلی هم خوب بازی میکنم، تقصیر دیواره که اینقدر کوتاهه
آرورا : کم چرت و پرت بگو، دهن را ببند به جاش چشاتو وا کن
دیمن : هی هری، توپشون اینجاست، یک برنامه خفن دارم وایسا نگا کن
هری : دیمننن، ای خدا لعنتت کنه من چرا باید با تو میومدم اینجا
دیمن : خیلی دلتم بخواد
آرورا : بیا برگردیم تو، پیدا نمیشه دیگه چکار کنیم!
دیمن : خب خب خانما چیزی گم کردین؟
اما : عهه بازم شمایین، دستتون درد نکنه، میدین توپ رو؟!
دیمن : به همین راحتی بدم؟ به نظرم بهتره ازم بگیریش
آرورا : بیا بریم اما ولش کن، تو هم زودتر گورتو گم کن تا یک بلایی سرت نیوردم
دیمن با پوسخند : مثلا چکار میکنی کوچولو؟
آرورا : میخوای امتحان کنیم؟
دیمن : امتحان کنیم
درون آرورا : خدایا چه غلطی کردم، نترسید حالا چکار کنم؟
هری : چرا دعوا کنیم دیمن؟ توپ رو بده برن
دیمن : منکه نمیگم نمیدم، میگم خودشون بیان بگیرن
آرورا : آقای پاتر، این دوستتو جمع کن تا یک بلایی سرش نیوردم
هری : اسم منو یادت مونده
دیمن :دیمن هستم، دیمن سالواتوره
اما : من در مورد تو شنیدم...... آرورا بیا بریم
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
تروخدااااا پارت بعدی رو زود بزار منتظرممم
تو لیست انتشاره عزیزم❤️
واییی خیلییی خوبب بوددد😍😍😍😍😍
اگر توی داستان دختر بودم دیمن رو انتخاب میکردم
اگر توی داستان پسر بودم ا ما رو ماشالا چه شخصیتیی دارههه منکه خیلیی ازش خوشمم اومدههه😍😍😍😍😍😍😍😍😍
حالا ایشالا تو پارت های بعد با اخلاق های اما بیشترم آشنا میشی 😂🤩🤩❤️
بینهایت منتظر پارت های شگفت انگیز بعدی هستم🤩🤩🤩🤩🤩
آرورا
شخصیت دوست داشتنی🤩
عالی حتما بذار
😍🌻🙏🏻